ذرت بو داده. توضینح دانه های ذرت (بلال) را در ظرفی سر پوشیده و سوراخ دار روی آتش جنبانند تا دانه ها بتدریج بو داده شوند و بترکند و سفید گردند. چس فیل را بعنوان تنقل خورند
ذرت بو داده. توضینح دانه های ذرت (بلال) را در ظرفی سر پوشیده و سوراخ دار روی آتش جنبانند تا دانه ها بتدریج بو داده شوند و بترکند و سفید گردند. چس فیل را بعنوان تنقل خورند
در اصطلاح سیاسی کسی را گویند که طرفدار نفوذ روسها باشد، (از فرهنگ فارسی معین)، رسوفیل در تداول عامه: منکه آقای نظام الملکم قلزم بیطرفی را فلکم نه رسوفیلم و نه انگلوفیل چس فیلم چس فیلم چس فیل
در اصطلاح سیاسی کسی را گویند که طرفدار نفوذ روسها باشد، (از فرهنگ فارسی معین)، رسوفیل در تداول عامه: منکه آقای نظام الملکم قلزم بیطرفی را فلکم نه رسوفیلم و نه انگلوفیل چس فیلم چس فیلم چس فیل
ظ: از شکافتن فارسی، هر صانع که باآلتی آهنین کار کند. هر اهل حرفه که به آهن کار کند. (منتهی الارب). هر صانع. (مؤید الفضلاء). کل صانع. (مهذب الاسماء). هر پیشه وری. (ربنجنی).
ظ: از شکافتن فارسی، هر صانع که باآلتی آهنین کار کند. هر اهل حرفه که به آهن کار کند. (منتهی الارب). هر صانع. (مؤید الفضلاء). کل صانع. (مهذب الاسماء). هر پیشه وری. (ربنجنی).
به زیر فروبردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به نشیب آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تصویب چیزی. (از متن اللغه). تصویب چیزی. یعنی به زیر آوردن آن از بالا به پایین. (از اقرب الموارد) : (از المنجد). و رجوع به تصویب در همین لغت نامه شود
به زیر فروبردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به نشیب آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تصویب چیزی. (از متن اللغه). تصویب چیزی. یعنی به زیر آوردن آن از بالا به پایین. (از اقرب الموارد) : (از المنجد). و رجوع به تصویب در همین لغت نامه شود